یا من بیده مفاتیح القلوب !
تحویل امسال ، به شوکران 86 می اندیشیدم که سال تغییر سرنوشت من و باورهایم بود
... به حافظ تفألی زدم و خواندم که :
غلام نرگس مست تو تاجدارانند / خراب باده ی لعل تو هوشیارانند
بزیر زلف دو تا چون گذر کنی بنگر / که از یمین و یسارت چه بیقرارانند
گذار کن چو صبا بر بنفشهزار و ببین / که از تطاول زلفت چه سوگوارانند
نه من بر آن گل عارض، غزل سرایم و بس / که عندلیب تو از هر طرف هزارانند
ترا صبا و مرا آب دیده شد غمّاز / و گر نه عاشق و معشوق، رازدارانند
تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من / پیاده میروم و همرهان سوارانند
بیا به میکده و چهره ارغوانی کن / مرو به صومعه کانجا سیاهکارانند
نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو / که مستحقّ کرامت گناهکارانند
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد / که بستگان کمند تو رستگارانند
عیدتان مبارک و جان و ایمان و مشق و عشق تان در امان !
نوشته شده توسط محمد در یکشنبه 87/1/4 و ساعت 2:46 عصر |
نظرات دیگران()